علامه طباطبایی : ایشان استاد من، آقای خمینی هستند!
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۸۹۹۲۷
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، آیتالله سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه در پی یک دوره بیماری، دعوت حق را لبیک گفت. درگذشت ایشان چنان سنگین بود که امام خمینی رحلت علامه را «ضایعهای برای حوزههای علمیه و مسلمین» خواندند.
یک «جلسه جالب و شیرین»
امام و علامه مراودات بسیاری با یکدیگر داشتند؛ این مراودات هم شامل مسائل علمی میشد و هم پیرامون مسائل سیاسی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
غذایی ساده و طلبگی در حجره طبخ کردم و در انتظارشان بودم. بعد از نماز ظهر و عصر تشریف آوردند. برخورد آن دو بزرگوار در حد احترام و سلام و احوالپرسی متعارف بود. بعد از پذیرایی مختصر خواستم از فرصت استفاده کنم و با طرح یک مسئله فلسفی، آن دو استاد فلسفه را به بحث و جدال طلبگی بکشانم. بدون اینکه به شخص خاصی توجه کنم، مسئلهای را مطرح ساختم. هر دو نفر کاملاً گوش میدادند؛ قریب یک دقیقه هر دو نفر سکوت کردند. بعد از آن علامه بهعنوان احترام نگاهی به امام کرد، شاید در جواب پیشقدم شود، ولی با تبسمی از ایشان مواجه شده، علامه جواب سؤال را داد و امام همچنان ساکت بود و گوش میداد. بعد از آن مسئله دیگری را از امام سؤال کردم جواب داد، علامه کاملاً گوش میداد ولی وارد بحث نشد. بههرحال موفق نشدم این دو استاد را به بحث طلبگی وارد سازم.» آقای امینی با اینکه - به تعبیر خودش - موفق نشد دو استاد را به بحث و جدل علمی بکشاند، اما شاهد احترام متقابل علامه و امام به دیگری بود و ازاینرو از خاطره آن روز، به عنوان یک «جلسه جالب و شیرین» یاد میکند.[۱]
علامه گفت: ایشان استاد من، آقای خمینی هستند
علامه نسبت به امام احترام ویژهای قائل بوده و حتی ایشان را «استاد» خویش میخواند. آیتالله سید علی خامنهای خاطره جالبی در این آقای طباطبایی هم نشسته بود جلوی ایشان؛ دید که علامه سمنانی دارد اشتباه میکند، رو کرد به علامه سمنانی و گفت "طباطبایی من هستم؛ ایشان استاد من، آقای خمینی هستند."
باره نقل میکنند. ایشان میگویند: «یک وقتی علامه سمنانی[۲] آمده بود قم، همه علما رفته بودند دیدنش؛ آقای خمینی هم بود، آقای طباطبایی هم بود. از بس قیافه آقای خمینی و آن متانت، در ذهن آقای علامه سمنانی ـ پیرمرد ملایی بود ـ جلوه کرده بود، خیال کرد که او علامه طباطبایی است؛ چون قبلاً هم «تفسیر المیزان» یا مثلاً «روش رئالیسم» را خوانده بود و به مقامات علمی و مقامات فلسفی ایشان واقف بود، فکر میکرد که آن صورت ذهنی با این چهره و این قیافه تطبیق میکند و شروع کرد با آقای خمینی به گرم گرفتن و اینکه بله، من کتاب شما را خواندهام، المیزان را خواندهام. آقای خمینی هم آدمی [نبود] که دستپاچه بشود، مثلاً فوراً بگوید که نخیر! من نیستم، یا خجالت بکشد که حالا او دارد اشتباه میکند، چنین آدمی نبود واقعاً. مثل کوه همینطور نشسته بود و گوش میکرد. آقای طباطبایی هم نشسته بود جلوی ایشان؛ دید که علامه سمنانی دارد اشتباه میکند، برای اینکه این اشتباه ادامه پیدا نکند، رو کرد به علامه سمنانی و گفت طباطبایی من هستم؛ ایشان استاد من، آقای خمینی هستند.»[۳]
دیدارهای علامه و امام بعد از پیروزی انقلاب
ارتباط صمیمانه امام و علامه که حاکی از علاقه و ارادت طرفین به همدیگر بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان ادامه داشت. علامه در نخستین روزهای بازگشت امام به کشور در بهمن 57 در اولین فرصت به دیدار ایشان شتافت. خانم منصوره روزبه همسر دوم علامه طباطبایی که در سفر به تهران استاد را همراهی میکرد در اینباره میگوید: «امام [در] سال ۱۳۵۷ و بعد از تبعیدشان که [به کشور] تشریف آوردند، علامه در مدرسه علوی به دیدنشان رفتند. من هم همراهشان آمدم. من رفتم خانه برادرم. آنها هم رفتند دیدن امام. آقا تشریف بردند مدرسه علوی، امام را دیدند و امام هم وقتی آمدند قم بازدید ایشان را پس دادند.»[۴]
چنانکه همسر علامه میگوید، امام در نخستین روزهای ورود به قم در اسفند ۱۳۵۷ و در جریان دیدار با علما، به دیدار علامه طباطبایی نیز رفتند. آیتالله ابراهیم امینی که از سوی امام خمینی مأموریت داشت تا امور مربوط به هماهنگی این دیدار را مهیا نماید به یاد میآورد که امام پس از ورود به قم «روزی به من فرمودند میخواهم به دیدار آقای طباطبایی بروم. مطلب را با علامه طباطبایی مطرح کردم و برای دیدار وقتی تعیین شد. منزل علامه جنب محل دیدوبازدیدها و سخنرانیهای امام واقع شده بود. به همراه امام خدمت علامه رسیدیم. بعد از سلام و احوالپرسی گرم و مشفقانه، امام به علامه فرمود: این سروصداها و بلندگوها اسباب مزاحمت شما را فراهم ساخته و آسایش را از شما سلب کرده است. از شما معذرت میخواهم. علامه بعد از تبسم گفت: شما هم اذیت میشوید، چارهای نیست، امیدوارم به نفع اسلام و مسلمین باشد.»[۵]
شهید آیتالله بهشتی نیز در همین رابطه میگوید: «وقتی امام به قم رفتند و در کوچه استاد علامه طباطبایی ساکن شدند، همسایههای اطراف برای سهولت رفتوآمدهای مردم به محضر امام، خانهها را خالی کرده بودند. وقتی علامه نیز به امام گفته بود اگر لازم است ما هم تخلیه کنیم؛ امام فرموده بودند: همجواری شما برای ما مغتنم است.»
هرچه از دوست رسد نیکوست
آیت الله احمدی میانجی نیز خاطره مشابه را نقل میکند که حاکی از احترام و علاقه علامه نسبت به امام خمینی است. او میگوید: «زمانی که انقلاب پیروز شد، امام [در قم] در همسایگی علامه مستقر شدند، در واقع در همسایگی آقای طباطبایی منزل آقای یزدی بود که امام در آنجا مستقر شده بودند. صدای بلندگوی منزل امام خیلی زیاد بود. [طبیعتاً آمدوشد به منزل امام در آن برهه خارج از حد معمول بود و سروصدا نیز زیاد بود؛ مضافاً اینکه علامه ناراحتی اعصاب نیز داشت] روزی خدمت علامه بودم. یک نفر به ایشان گفت: با این سروصدا اذیت نمیشوید؟ ایشان لبخندی زد و فرمود: هر چه از دوست رسد نیکوست.»[۶]
پینوشت:
1. ابراهیم حاج امینی نجف آبادی، خاطرات آیت الله ابراهیم امینی، صص ۹۲ و ۹۳
2. علامه محمدصالح حائری مازندرانی از شاگردان آخوند خراسانی بود. وی از روحانیون مبارزی بود که فعالیتها و سخنرانیهایش علیه رضاخان موجب دستگیری و تبعید او به سمنان شد. وی به علت اقامت طولانی مدت در این شهر به «علامه سمنانی» معروف شد.
۳. عبد صالح خدا (برشهایی از زندگی و سیره مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیتالله خامنهای)، تهران: صهبا، چاپ دوم، ۱۳۹۶، صص ۳۱ و ۳۲
۴. «اینها شاگردان مرا میکشند (گفتوگوی اختصاصی با منصوره روزبه همسر علامه طباطبایی درباره روش و منش انقلابی علامه در دوران مبارزه)»، ماهنامه عصر اندیشه، شماره ۹، آبان ۱۳۹۴، ص ۱۴۴
۵. ابراهیم حاج امینی نجف آبادی، خاطرات آیتالله ابراهیم امینی، صص ۲۵۱ و ۲۵۲
۶. عبدالرحیم اباذری، خاطرات آیتالله احمدی میانجی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۹۶، ص ۱۳۲
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: علامه طباطبایی امام خمینی ره تبریز علامه امینی علامه جعفری تفسیر المیزان آیت الله احمدی میانجی شهر علامه ها روش رئالیسم الله ابراهیم امینی آقای خمینی هستند علامه طباطبایی ایشان استاد من آقای طباطبایی علامه سمنانی امام خمینی دو استاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۸۹۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آماده ارسال// حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مدال ولایت را از امام زمان خود گرفت
یک استاد حوزه و دانشگاه در مورد مقام ولایت حضرت عبدالعظیم(ع) گفت: ایشان پس از آزمونهای بسیار به مقام ولایت رسیدند و به خاطر محفوظ ماندن روایات ائمه اطهار علیهم السلام سختیهای فوقالعادهای را متحمل شدند و کینه دشمنان به آن حضرت به اندازهای بود که در روایتی آمده که حضرت را به صورت زنده در قبر گذاشتند.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی -استاد حوزه و دانشگاه- شامگاه سهشنبه(۴اردیبهشتماه) در مراسم شب رحلت حضرت عبدالعظیم(ع) و شهادت حضرت حمزه سید الشهدا(ع) در شبستان امام خمینی(ره) آستان مقدس گفت: حضرت عبدالعظیم(ع) در زمان حضرت امام هادی(ع) با عبارت "انت ولینا حقا" از امام زمان خود مدال و نشان ولایت را دریافت کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که امام هادی(ع) با بیان جمله "مرحبا بک یا اباالقاسم"، حضرت عبدالعظیم(ع) را خطاب کردند، افزود: ذکر کنیه بالاترین درجه تعظیم و تکریم است که امام هادی(ع) با این بیان حضرت عبدالعظیم(ع) را معرفی کردند.
حجت الاسلام والمسلمین مومنی اظهار کرد: حضرت عبدالعظیم(ع) با دریافت این مدال دچار عُجب و تکبر نشدند و زانوی ادب در محضر امام زمان خود نهادند و اعتقادات خود را عرضه کردند و این درس بزرگی بود که به همه انسانها در همه زمانها دادند.
وی با بیان این که مقام اهلبیت(ع) به واسطه قرب به خداوند متعال میباشد، افزود: مقام و منزلت بندگان و رحمتی که از جانب خدا به بندگان میرسد نیز به واسطه و به برکت ائمه اطهار(ع) است.
استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: بنا بر روایتی از امام صادق(ع) اگر فردی مورد تأیید خداوند متعال قرار بگیرد، این مسأله صورت نمیگیرد مگر به واسطه عبور از یک سری آزمونها و ابتلائات، چرا که بیجهت بندهای مورد حمد و ثنای خداوند و ائمه معصومین علیهم السلام قرار نمیگیرد.
وی افزود: این حدیث نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم (ع) پس از آزمونهای بسیار به مقام ولایت رسیدند و به خاطر محفوظ ماندن روایات ائمه اطهار علیهم السلام سختیهای فوقالعادهای را متحمل شدند و کینه دشمنان به آن حضرت به اندازه ای بود که در روایتی آمده که حضرت را به صورت زنده در قبر گذاشتند.
حجتالاسلام والمسلمین مومنی با اشاره به تکریم بزرگان دین از مقام حضرت عبدالعظیم (ع) و حرم ایشان اظهار کرد: بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در شب زیارتی اباعبدالله (ع) به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) تشرف مییافتند و از لسان آیت الله بهجت (ره) نیز نقل شده که حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل صعود و فرود ملائکه الهی است.
وی با بیان این که صاحب بن عباد در رساله خود به ویژگیهایی از حضرت عبدالعظیم (ع) اشاره کرده است، افزود: این محدث، حضرت عبدالعظیم (ع) را کثیرالحدیث و روایت معرفی کرده و ایشان را دین دار و دارای ورع خوانده است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان این که در عصر امروز نیروهای فراجا مورد هجمه خودی و غیر خودی در مورد مسأله حجاب در جامعه قرار گرفتهاند، با بیان حدیثی از حضرت عبدالعظیم (ع) تصریح کرد: آن حضرت در روایتی که سند آن به امیرالمومنین علی(ع) میرسد، آورده است که روزی حضرت علی(ع) به همراه حضرت زهرا(س) به محضر رسول اکرم(ص) رسیدند و حضرت را در حال گریه مشاهده کردند و علت را پرسیدند و رسول اکرم(ص) فرمودند، در شب معراج دیدم برخی از زنان امت من که رعایت پوشش را در مقابل نامحرم نمیکنند، مورد عذاب و شکنجه هستند و من برای آنها گریه می کنم.
حجت الاسلام والمسلمین مومنی با اشاره به شب شهادت حضرت حمزه سید الشهدا (ع) بیان کرد: آن حضرت دارای شخصیت بسیار ممتازی بودند و این مقام به اندازهای بود که حضرت زهرا(س) هفتهای دو بار و حتی در شرایط دشوار و آسیب جسمی خود بر سر مزار آن حضرت میآمدند.
وی در پایان گفت: حضرت حمزه سید الشهدا(ع) ولایت رسول گرامی(ص) را پذیرفت و آنچه داشت در راستای اعتلای اسلام و یاری پیامبر(ص) در طبق اخلاص گذاشت.
انتهای پیام